حساس شدم به اسمش
هر جا اسمشو میبینم بدون اینکه حتی فکر کنم کیلیک میکنم
و بعد به خودم میگم نه! این نیست
نپرسین اسمش چیه ~
مثل بچه ها عاشق شدم بچه های کوچک یا نوعاشقا
اما میدونین عشق پر دردسر ؛ پدر ادمو در میاره ؛ ادمو از کارش پشیمون میکنه؛ ادمو از زندگی سیر میکنه ؛ ادمو به بد تر از مرگ دچار میکنه ( انتظار و....) ؛ و کلی درد وبلای دیگه
اما میدونین چیه؟ قشنگه ....
--
هیچ وقت به خودم امید نمیدم که بهش میرسم
چون میدونم که نمیرسم ....
---
هنوز اد نشدم
بیشترین جمله ای که فعلا ازش میترسم :
(( من به شما به چشم یه دوست نگاه میکردم ))
برای اینکه اینو نشنوم هر کاری انجام میدم ( البته نه هر کاری ! )
پس چیزی که فکر میکنم میخواد باشم میشم
یه دوست خوب
منو مردی
بگو اسمش چیه؟!
نمیگم !
حال خوبی داری
اینطور نیس؟
اگه دوسم داشته باشه آره
بعله قربان. تبریک عرض میکنم. شما عزم کردهاید که به ... بروید.
:))
... باز خوب است تو درگیر اسمی!
من سایه می بینم و از خود بیخود می شوم...
بارانی باشی.
چی بگم....خدا کمکت کنه