11:14

هر چه باید اتفاق می افتد

11:14

هر چه باید اتفاق می افتد

۱۲.

ادما وقتی پول در میارن :

یا خرج میکنن یا جمع میکنن

وقتی جمع میکنن

یا برای اینده نزدیک جمع میکنن یا برای اینده دور

وقتی برای اینده دور جمع میکنن دلشون میخواد بیشتر جمع کنن

بیشتر بیشتر

دیگه خرج نمیکنن فقط جمع میکنن

تا روزی که مردن

بعد از مردن پول هاشون میرسه به یکی دیگه

در مورد این شخص جدید باز دو حالت هست

یا همه پول ها توی یه روز خرج میشه

یا توی دو روز

۱۱.

گاهی دخترا  برای جلب توجه به قدری آرایش میکنن

که صورتشون پشت رنگ های سفید و قرمز گم میشه

مثل این میمونه که ماسک زده باشن که کسی صورتشونو نبینه

اخه پسر  میخواد با تو زندگی کنه یا با آرایشات ؟

واقعا که  

۱۰.

میدونی امشب که سرتو میگذاری و میخوابی

ممکنه دیگه هیچوقت بیدار نشی ؟

اگه نمیدونی بدون

 پس اینو بدون و بگیر بخواب

۹.

شاعر میگه :

"واسه نونه واسه نونه که به کارش تو بخندی  که اگه اینو تو بدونی تو به دلقک نمیخندی"

پس اگه تو اینو  بدونی دلقک گرسنه میمونه

۸.

جونی که امروز خود کشی میکرد

شاید تبدیل به پیر مردی بشه که

 با گذشت هر روز

برای موندن توی این دنیا حریص تر ه

۷.

فکر کنم تا حالا به اندازه یک بسته

مردم از من

سیگار (شیگار) خواستن

۶.

در پیاده رو پسری دیده میشد

که برای اوستاش غذا خریده بود

دیدم که شاگرد یک تیکه نون کوچیک داره میخوره

از نون خیلی بزرگ کنده شده بود انگار

 راستی کدوم خوشمزه تره ؟

۵.

وقتی که میدونی کارتت تموم شده

صدای مودم خیلی دلخراش میشه

۴.

ظهر جمعه

حالم ازش به هم میخوره

از عصرش بیشتر

وقتی هوا تاریک میشه احساس میکنم اخر عمرمه

و بعد میگم

 یه هفته دیگه هم مرد

۳.

تازگی ها دست چپ بین شدم

یعنی قبل از اینکه به صورت جنس مخالف نگاه کنم

به دست چپش نگاه میکنم

یه بار  دست چپ یه نفر دیده نمیشد

کم مونده بود خودم  به زور دستشو از لای پاهاش در بیارم

اخه  بغل دستی خیلی بد به من نگاه میکرد

۲.

این دختر ها که دیدین موهاشون از پشت روسریشون میریزه بیرون

گاهی وقتی میبینمشون یه احساس عجیب به من دست میده

شاید یه خواسته که همیشه از طرف من رد شده

اما این بار نمیخوام به احساساتم تو سری بزنم

میخوام دستمو دراز کنم طرف موهاش

و با تمام قدرت موهاشو بکشم