شب از دریچه چشمانم رویش گلها را میبینم و راز نگاهم را با تیغ های سوزان خورشید به زمهریر قلبت می فرستم و رود زلال مهرورزی را به پای نازکین نهال امیدت جاری میکنم . تا جان شیفته ام سایه افکند بر سالهایی که بی تو گذشت .............قشنگ مینویسی
شب از دریچه چشمانم رویش گلها را میبینم و راز نگاهم را با تیغ های سوزان خورشید به زمهریر قلبت می فرستم و رود زلال مهرورزی را به پای نازکین نهال امیدت جاری میکنم . تا جان شیفته ام سایه افکند بر سالهایی که بی تو گذشت ...........قشنگ مینویسی
شب از دریچه چشمانم رویش گلها را میبینم و راز نگاهم را با تیغ های سوزان
خورشید به زمهریر قلبت می فرستم و رود زلال مهرورزی را به پای نازکین
نهال امیدت جاری میکنم . تا جان شیفته ام سایه افکند بر
سالهایی که بی تو گذشت .............قشنگ مینویسی
شب از دریچه چشمانم رویش گلها را میبینم و راز نگاهم را با تیغ های سوزان
خورشید به زمهریر قلبت می فرستم و رود زلال مهرورزی را به پای نازکین
نهال امیدت جاری میکنم . تا جان شیفته ام سایه افکند بر
سالهایی که بی تو گذشت ...........قشنگ مینویسی
سلام .. خسه نباشی ..۱۱:۱۴ ...وبلاگت پا بر جا باشه .. مطالب قشنگیه ..... صدای مو دمم فکر کنم داره دلخراش میشه
همیشه شاد باشی
ولی من از مردم از یه بسته بیشتر گرفتم !