11:14

هر چه باید اتفاق می افتد

11:14

هر چه باید اتفاق می افتد

۹۵.

نمیتونم تحمل کنم

۹۴.

شاید باد نیست که به شیشه میزند

شاید افتاب همیشه بوی عرق داشته

کودکی در خیال بازی

فرشتگان و شیطان

و تکرار

عشق و نفرت

باور نمیکنم و نمیتوانم قبول کنم .

چه ساده میشود در عمق یک نگاه گم شد

تصمیم و نا امیدی

و تکرار

زندگی و مرگ

و پایان .

--

!~

۹۳.

-

شب که از دیروقت میگذرد چراغ های اکثر خانه ها خاموش میشوند

--

خاموش نمیشوی

خاموش نشو!

خواهش میکنم...

---

ترس از تاریکی ؛ترس از یک حیاط خلوت ؛ ترس از صدای جیرجیرک؟(جیر جیر فوبی؟)؟

 

۹۲.

-

امشب شب از همیشه سیاهتره

سیاه بد رنگ

چشم پراشک

امشب دیگه امیدی به فردا ندارم

امیدی به بودن به نفس کشیدن

کاش قدر خیلی از چیز ها را میدانستند

کاش امروز نبود

و کاش فردا هم نباشد

اینجام

تکو تنها با خاطره ها و یک عشق و غم

چه کسی میتواند دردم را دوا کند ؟

pinkfloyd -  hey you

نمیتواند

شاید هیچ کس

اینجا جز یک جوان افسرده چیز دیگری نیست چه تحقیر امیز

مرگ ارام ارام می اید و دست های خود را باز میکند اما مرگ هم چیزی را چاره نیست

مرگ هنگ میکند مثل من

اینجا تنها من هستم یا من تنها شاید این دو باهم دوست شدند  من تنها و تنها من مثل شخصی که با تصویرش در اینه دوست شود

امید رمق ندارد ارزو خسته است به دنبال چاره ای که وجود ندارد  گزیه هم دوا نیست

و واقعیت موجودی بسیار زشت که همیشه چیزی دارد برای کوبیدن ان مثل پتک بر سرم

امشب شب خیلی سرد است

--

؟!!!!!!!!!

۹۱.

-

اوج بی احساسی شاید هم فوران احساسات

ــ

امروز گلی بوییدم

بوی گل میداد

ـــ

صدات کردم نیومدی

قراره بیای؟

ــــ

بوی گل .....

سر درد!!!!!!!!!!!!!

ـــــ

امروز دختران کوچکی را دیدم که از مدرسه در می امدند

خدا میداند که در اینده چند تای انها اتش به زندگی چندین جوان خواهد انداخت

بیچاره پدرمادرانشان

ــــــ

.....!

ـــــــ

سر درد

بی حالی دارم انگار دنیا به اخر رسیده

میگن رنگم سفید شده قلبم خیلی ارومه خیلی زیاد

 

۹۰.

 به یاد فوتبال افتادم

دلم میخواهد ایران در این جام جهانی عنوان بازی جوانمردانه را دریافت کند . اگر چنین عنوانی باشد

--

گاهی در زندگی به جایی میرسم که به گذشته که باز میگردم به خودم میگویم

من چقدر احمق بوده ام که...

---

بر سرم فریاد کشیدند

من را محاکمه کرد و برایم مجازات انتخاب کرد

انچه که انها گناه میگفتنش عشق بود

من شرم کنم یا انها؟

----

همیشه برایم سوال بوده

این ویروس ها را که می نویسد ؟

یک خروس انتی مرغ؟

بی خیال.

 

۸۹.

راستی از مرغا چه خبر؟

۸۸.

یک نفر برق را کشف میکند

اشخاصی کامپیوتر را کشف میکنند

اشخاص دیگری اینترنت را کشف میکنند

و اشخاص دیگری یاهو مسنجر را کشف میکنند

و پسر جوانی که در کافی نت نشسته هم دختران چت روم را

 

۸۷.

مرگ

تا حالا به آن فکر کردی؟

تو زیر خاک میمانی

و بقیه آن بالا سعی میکنند کار های خوب تو را به یاد اورند

چیز زیادی نمانده

همه خواهیم رفت

مثل چرک هایی که با آب شسته میشوند

یا مثل بوی خوش یک  گل که محو میشود در غبار هوا

تو از کدام رفتن  بیشتر خوشت می اید ؟

۸۶.

موبایلم خاموشه

خیلی وقته

اگه منو بخوای راه های دیگری هم هست

میتونی به خونه زنگ بزنی